موضوعات
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان آموزش زبان انگلیسی ELC English Learning Club
29 / 5برچسب:, :: :: نويسنده : S.Alidadi
AhvazThe city of Ahvaz (Persian: اهواز; Arabic: الأهواز), is the capital of the Iranian province of khuzestan . It is built on the banks of the Karun River and is situated in the middle of Khūzestān Province. The city has an average elevation of 20 meters above sea level. The word Ahvaz is a Persianized form of the local Ahwaz, which in turn itself is derived from a Persian word. The Dehkhoda Dictionary specifically defines the Market of the Khuzis", where "Suq" is Persian word "chahar-suy/sugh" for market, and "Ahvaz" is a plural (اسم جمع) of the form "af'āl" (افعال) of the word "Huz", or more precisely, the root "ha wa za" ( َحَـوَز ), which itself comes from the Persian Huz, from Achaemenid inscriptions from where the term first appears. Thus, which refers to the non-Arabic original inhabitants of Khūzestān. More realistically, however, is that the word "Ahvaz" is Persianized form of the Arabic name of the city (الأحواز) 29 / 5برچسب:, :: :: نويسنده : S.Alidadi
What am I? I am hot I live in the sky.
|
1 | red |
2 | orange |
3 | yellow |
4 | green |
5 | blue |
6 | indigo |
7 | violet |
8 | purple |
9 | pink |
10 | silver |
11 | gold |
12 | beige |
13 | brown |
14 | grey |
15 | black |
16 | white |
What is wrong with the house?
Answer: The door is sideways
What is wrong with the man?
Answer : His glasses are crooked
For example: Our boss must have had a late night. He's in his office with his face on the desk, dead to the world
Meaning: If something is dead in the water, it has no chance of
succeeding or of making any progress
For example: I'm sure that George's new company is dead in the
water. Nobody's interested in buying his product
When can you add two to eleven and get one as the correct answer?
Answer: When you add two hours to eleven o'clock, you get one o'clock
I'm as big as an elephant, but lighter than a feather. What am I?
Answer: The Wind
‘Chogha Zanbil’
One of the most glamorous citadels still extant in the south-west of present-day Iran (Province of Khuzestan) is Ziggurat ‘Chogha Zanbil’ which was built by the Elamite Empire in 1250 BCE. This temple was built in the shape of a stepped pyramid, originally having five stories. The remains of the building in its present shape have a high of 25 meters though it is believed that the building was initially 50 meters high
ویلیام شکسپیر در 23 آوریل سال 1564 در انگلستان در شهر استراتفورد متولد شد.شهرت شکسپیر به عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تمام دوران میدانند اما بسیاری از حقایق زندگی او مبهم است.
ویلیام شکسپیر در ماه آپریل (احتمالا روز بیست و سوم) در استراتفورد متولد شد. پدرش شهردار و مادرش فرزند زمین داری محلی بود. شکسپیر احتمالا در مدرسهٔ گرامر استراتفورد تحصیل و در آنجا اطلاعات ارزشمندی دربارهٔ لاتین به دست آورده؛ اما ویلیام رهسپار آکسفورد و یا کمبریج نشد. دربارهٔ جوانیهای ویلیام افسانهها یست و در واقع سند مستندی وجود ندارد. اولین مدرکی که ما دربارهٔ او پس از مراسم تعمید و نام گذاری داریم از ازدواج او با آنی هاداوای Anne Hathaway در سال ۱۵۸۲ میباشد. که ثمرهٔ آن دختری در سال ۱۵۸۳ و یک دختر و پسر دو قلو در سال ۱۵۸۳ بود.شکسپیر پس از ازدواج به لندن رفت و در تماشاخانه مشغول بازی شد.در آنجا وظیفه ویرایش نمایش نامه ها را به او سپردن شکسپیر از این تجربه استفاده کرد و خود چند نمایشنامه نوشتکه با استقبال روبرو شد پس از آن ما هیج اطلاعی در بارهٔ فعالیتهای او برای ۷ سال نداریم، اما وی احتمالا پیش از سال ۱۵۹۲ در لندن به عنوان بازیگرکار مینموده. در این موقع چندین هیثت بازیگران در لندن و دیگر مناطق وجود داشت که ارتباط شکسپیر با یکی یا بیشتر از آنها همگی حدسیات است. اما ما از ارتباط مفید و طولانی او با موفقترین دسته بازیگران با نام مردان لرد چامبرلین The Lord Chambelain's Men اطلاع داریم که پس از آمدن جیمز اول به تخت مردان شاه the King's Men نام گرفتند. شکسپیر نه تنها با این گروه بازی کرد بلکه سرانجام سالار صاحب سهم و مدیر نمایشنامه شد. دسته شامل کسانی که در آن روزگار مشهورترین بازیگران بودند میشد مانند Richard Burbage (که بی شک خالق نقشهای هاملت، لیر و اوتلو بود) همین طور Robert Armin وWill Kempe (بازیگران نمایشنامهٔ دلقک و احمق شکسپیر ) همچنین ایشان شناخته شدهترین تئاتر الیزابتی در سال ۱۵۹۹ بودند. شکسپیر در دوران نخستین خود را محدود تئاتر ننموده و در سال ۱۵۹۳ شعر عشقی اساطیری ونوس و آدونیس و در سال پس از آن نیز ربودن لاکریس را منتشرمنتشر ساخت. و تا ۱۵۹۷ وی کامکار شد تا خانه یی نو را در استراتفورد خریداری نماید و اینک او میتوانست خود را یک جنتلمن بنامد .
فرانسیس میرس Francis Meres در پالادیس تامیا: خزانه هوش(۱۵۹۸) در رابطه با شکسپیر میگوید : همانطور که پلاتوس و سنکا Plautus and Seneca بهترین برای کمدی و تراژدی در میان لاتین هستند شکسپیر فاخرترین آنها از هر دو گونه در روی صحنهاست.
با دو چکامهای که شکسپیر در سالهای ۱۵۹۳ و ۱۵۹۴ به چاپ رساند اشعار او زودتر از نمایشهایش چاپ شدند همینطور باید گفت که بیشتر غزلهای وی باید در این سالها نوشته شده باشند و نمایشهای او پس از سال ۱۵۹۴ نمایان شدهاند و او به طور کلی هر دو سال یکی را ارئه نمود که هریک شامل سرود و آهنگهایی بسیار زیبایی میشدند .
نمایشهای ابتدایی شکسپیر شامل : هنری چهارم، تیتوس آندرونیکس، رویای شبی در نیمهٔ تابستان، بازرگان ونیز و ریچار دوم میشود که همگی در میانه و اواخر دهه ۱۵۹۰ تاریخ گزاری شدهاند.
همینطور بعضی از تراژدیهای مشهور او که در اوایل دهه ۱۶۰۰ گفته شدهاند شامل : اتللو، شاه لیر و ماسبت میشود. در حدود سال ۱۶۱۰ شکسپیر به استراتفورد برای استراحت بر میگردد و با وجود آن به نوشتن ادامه میدهد که دورهٔ رمان و کمدی-استراتژی او به حساب میآید مانند: طوفان، هنری هشتم، سیمبلاین و داستان زمستان. درمورد غزلیات او میتوان گفت که نخستین بار در سال ۱۶۰۹ به چاب رسیدند.
ویلیام شکسپیر به تاریخ ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ میلادی درگذشت و جسد او دو روز پس از آن در کلیسای مقدس ترینتی به خاک سپردند . او حتی قطعهای ادبی نیز برای روی سنگ قبر خود گفته که بر روی آن حک شدهاست : به خاطر حضرت مسیح از کندن خاکی که اینجا را احاطه کرده خودداری کن، خجسته باد کسی که این خاک را رها کند و نفرین باد کسی را که استخوانهای مرا بردارد. او در حالی مرد که به سال ۱۶۱۶ هیچ نسخهٔ جمع آوری شدهای از آثار شکسپیر وجود نداشت، و بعضی از آنها در نسخههایی مستقل چاپ شده بودند که همانها هم بدون نظارت ویرایش او بود. و در سال ۱۶۲۳ دو تن از اعضای هیئت شکسپیر، جان همینگزو هنری کاندل نسخهای جمع آوری شده از تمام نمایشهایش که مورد تصحیح و رسیدگی قرار گرفته شده بود به چاپ رسید که فیرست فالیو first folio نام گرفته شد .
از مهمترین آثر او میتوان اتلو-مکبث-هملت-ژولیوس سزار-رومئو و ژولیت-تاجر ونیزی-شاه لیر-رویای شب نیمه تابستان و....را نام برد.
Mr. Jones moved to another town, and soon he needed a new doctor, so he went to see one. He sat in the waiting room and looked around. The doctor's degrees were on the wall. Suddenly Mr. Jones remembered: there had been a student with the same name in his class at school, and he had become a doctor!
He went to see the doctor, remembering a young, handsome student, and was sad to see how old and heavy and grey this man looked. However, he said to him, "Good morning, Doctor. Did you go to Middletown High School?"
The doctor answered, "Yes, I did."
"Were you there from 1942 to 1946?" Mr. Jones asked.
"Yes, I was ," the doctor answered. "How did you know?"
Mr.Jones laughed and said, " You were in my class!"
"oh?" the doctor said, looking at him carefully for a few moments. " What were you teaching?"
A. Answer these questions:
1- Why did Mr. Jones go to a new doctor?
2-What did he see on the walls of the waiting room?
3- What did Mr. Jones remember?
4-What were the two questions that Mr. Jones asked the doctor?
5-How did Mr. Jones know that the doctor had been at that school during those years?
6- What did the doctor think?
B. What words in the story mean the same as:
1- before long
2-beautiful
3- fat
4- not happy
5- seconds
6- with care
Affirmative/Negative/Question | tense |
A: He speaks. N: He does not speak. Q: Does he speak ? |
Simple Present زمان حال ساده |
A: He is speaking. N: He is not speaking. Q: Is he speaking ? |
Present Progressiveزمان حال استمراری |
A: He spoke. N: He did not speak. Q: Did he speak ? |
Simple Pastزمان گذشته ساده |
A: He was speaking. N: He was not speaking. Q: Was he speaking ? |
Past Progressiveزمان گذشته استمراری |
A: He has spoken. N: He has not spoken. Q: Has he spoken ? |
Present Perfect Simpleزمان ماضی نقلی |
A: He had spoken. N: He had not spoken. Q: Had he spoken? |
Past Perfect Simpleزمان ماضی بعید |
A: He will speak. N: He will not speak. Q: Will he speak? |
Future I Simpleزمان حال ساده |
A: He is going to speak. N: He is not going to speak. Q: Is he going to speak? |
Future I Simple
(going to) |
آتنا (به یونانی: Άθηνά, Athēnâ، یا Ἀθήνη, Athénē)، در اسطوره های یونان، الههٔ نگهبان آتن و ایزدبانوی خرد، فرزانگی و جنگ است. او ایزدبانویی باکره، دختر زئوس و متیس (تیتان تامل) است.
علی رغم اینکه او در نبرد شجاع و خشن بوده اما زنی جنگجو به شمار نمیآمده زیرا نبردهای او همه برای دفاع از حریم خانه و شهر در مقابل دشمنان بوده است. اما گاهی هم بیرحمانه انتقام میگرفت. مثلاً زنی پارچهباف به نام آراخنه ادعا کرده بود دستساختههایش نسبت به دستساختههای آتنا برتری دارد.آتنا او را به مبارزه طلبید و بعد از پیروزی، او را به عنکبوت تبدیل کرد.
او همچنین با تیتانی به نام پالاس جنگید و او را کشت، پوستش را بالاپوش خود کرد و نام او را به نام خود افزود، چنانکه در ایلیاد گاهی هومر او را پالاس میخواند. در همان مرجع میخوانیم که جنگ افزار محبوب او نیزه ای از چوب درخت زبان گنجشک (ون) با نوک برنجی بوده است.
آتنا ایزدبانوی شهر و شهرنشینی، صنایع دستی و کشاورزی است. او برای تربیت و رام کردن اسب، افسار را اختراع کرد. از دیگر سازههای او میتوان به دوک نخریسی، چنگ، دیگ، شنکش، گاوآهن، کشتی و ارابه اشاره کرد. او فرزند محبوب زئوس به شمار میآمده است. به همین خاطر اجازه یافت تا از اسلحه پدرش (آذرخش) استفاده کند. درخت مورد علاقهٔ او زیتون و پرنده او جغد (به علامت خرد) بوده است.
رومیاننیز این ایزدبانو را میپرستیدند و او را مینروا میخواندند.
او در جنگ تروا از طرافداران یونانیان بود و چون خدایان در جنگ درگیر میشوند، آتنا آرس را با سنگی به خاک میافکند و چون آفرودیته به یاری سربازی میشتابد و در نجات او میکوشد، آتنا ضربتی بر سینه او وارد میکند و بر زمینش میزند. همچنین به هراکلس و اولیس کمکهای فراوانی کرد.
زئوس (به یونانی: Ζεύς) و (به انگلیسی: Zeus) در اسطوره های یونان، پادشاه خدایان است. معادل آن در اسطورههای رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است. زئوس جوانترین فرزند رئا و کرونوس بود. او بزرگترین فرمانروای کوه المپ و معبد تمام خدایانی که در آنجا بنا شده بودند، بود. با بودن بزرگترین حکمفرما او قانون، عدالت و معنویت را تعیین مینمود، و این مسئله او را رهبر روحانی خدایان و انسانها نمود. زئوس خدای آسمانها بود، و در اصل به عنوان خدای آسمان و هوا از طرف قبایل یونانی پرستش میشد. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان». از دیگر نشانههای او همانند آذرخش میتوان به عصای سلطنتی، عقاب و سپره او (ساخته شده از پوست بز املتیا) اشاره کرد.
در هنر، معمولاً زئوس به مانند یک مرد میان سال همراه با ریش اما دارای یک فیگور جوان و دارای نیرو تصویر میشد. او بسیار شاهوار و با ابهت به نظر میرسید. نقاشان و هنرمندان سعی در بازسازی قدرت زئوس در کارهای خود دارند، معمولاً با دادن حالت و ژستهایی که انگار در حال پرتاب کردن آذرخش خود است. مجسمههای زیادی از زئوس وجود دارد، اما بدون شک زئوس آرتیمیزیوم زیباترین آنهاست. در گذشته گمان میشد که آن پوزئیدون است، این مجسمه در موزهٔ ملی آرکیولاجیکال آتن قابل دیدن است.
What is the longest word in the English language?
SMILES: there is a mile between the first and last
letters!"
If you give a man a fish, he eats for a day.
If you teach a man to fish, he can always eat.
If you give a man a fire, he's warm for a day.
If you light a man on fire, he is warm for the rest of his life
Two cows are standing in a field.
One says to the other "Are you worried about Mad Cow
Disease?"
The other one says "No, It doesn't worry me, I'm a
horse!"
Teacher: How can we get some clean water?
Student: Bring the water from the river and wash it
Future TenseThe future simple verb tense uses the auxiliary verb "will" and a main verb.
Positive Sentences
I will be at school to today.
They will go to the doctor tomorrow.
My dog will come home this evening.
Your coffee will be cold if you don't drink it.
The girls will be home at ten.
Negative Sentences
I will not be at school to today.
They will not go to the doctor tomorrow.
My dog will not come home this evening.
Your coffee will not be hot if you don't drink it.
The girls will not be home at ten o'clock.
Questions
Will I have time to go to the store?
Will you be home next week?
Will your friends help you clean your room latter?
Will there be hot water when I come home tonight?
Will someone buy some milk and cheese
Take it on the lamb
معادل فارسي: در رفتن
Get in someone's hair
معني: کسي را اذيت کردن
Lose one's head
معنی: دستپاچه شدن
Cross your finger
توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن
- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.
Let the cat out of the bag
معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن
- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.
This summary of personal pronouns includes possessive adjectives for convenience and comparison
number | person | gender* | pronouns | possessive adjectives |
|||
subject | object | possessive | reflexive | ||||
singular | 1st | m/f | I | me | mine | myself | my |
2nd | m/f | you | you | yours | yourself | your | |
3rd | m | he | him | his | himself | his | |
f | she | her | hers | herself | her | ||
n | it | it | its | itself | its | ||
plural | 1st | m/f | we | us | ours | ourselves | our |
2nd | m/f | you | you | yours | yourselves | your | |
3rd | m/f/n | they | them | theirs | themselves | their |
* m=male f=female n=neuter
Examples:
pronoun | subject | She likes homework |
object | The teacher gave me some homework | |
possessive | This homework is yours | |
reflexive | John did the homework himself | |
possessive adjective | The teacher corrected our homework |
Q: What letter of the alphabet is an insect?
A: B. (bee
Q: What letter is a part of the head?
A: I. (eye
Q: What letter is a drink?
A: T. (tea
Q: What letter is a body of water?
A: C. (sea
Q: What letter is a pronoun like "you"?
A: The letter " I
Q: What letter is a vegetable?
A: P. (pea
Q: What letter is an exclamation?
A: O. (oh
Q: What letter is a European bird?
A: J. (Jay
Q: What letter is looking for causes ?
A: Y. (why
Q: What four letters frighten a thief?
A: O.I.C.U. (Oh I see you
Q: What comes once in a minute, twice in a moment but not once in a thousand years?
A: The letter "m
Q: Why is the letter "T" like an island ?
A: Because it is in the middle of waTer.
Q: In what way can the letter "A" help a deaf lady?
A: It can make "her" "hear.
Q: Which is the loudest vowel?
A: The letter "I". It is always in the midst of noise
Q: What way are the letter "A" and "noon" alike?
A: Both of them are in the middle of the "day".
Q: Why is "U" the happiest letter?
A: Because it is in the middle of "fun".
Q: What word of only three syllables contains 26 letters?
A: Alphabet = (26 letters)
Q: What relatives are dependent on "you"?
A: Aunt, uncle, cousin. They all need "U
Q: What is the end of everything?
A: The letter "g
address
world
plant
Germany
motor-bicycle
rialkindergarten
grow
salad
Big Ant
Which ant is bigger than an elephant?
A: A gi-ant!
Do you understand the joke? If not read here:
Both the words, elephant and giant have the same letter as the word ant! Elephants and giants are very big and ants are very small.
Adjectives
We use adjectives before nouns and after some verbs, especially be :
Tom is a careful driver.We didn't go out because of the heavy rain.I was disappointed that my exam results were so bad. We also use adjectives after the verbs look/feel/sound etc.
Why do you always look so serious?
AdverbsAn adverb tells us how somebody does something or how something happens:
Tom drove carefully along the narrow road.
She speaks English perfectly. (verb+object+adverb)
Many adverbs are made from an adjective+ -ly
quick__quickly
We also use adverbs before adjectives and other adverbs.
It's reasonably cheap restaurant and the food is extremely good
Mr. Clark worked in an office, and he did a lot of important and difficult work, but then he began to forget things, and this made his work very difficult. One day he said to himself, "I'm going to go and see Dr. Martin about this."
He waited in the doctor's waiting-room with the other patients, and then the nurse said to him, " You can go and see Dr. Martin now."
Mr.Clark hurried into Dr. Martin's office, and the doctor said, "Please sit down, Mr. Clark, What can I do for you?"
"Oh,doctor," said Mr. Clark, "it's terrible. I can't remember anything for longer than half a minute, and its making my work very difficult. What can I do? Can you help me?"
The doctor said, " When did this start, Mr. Clark?"
"When did what start?" Mr. Clark asked.
A. Answer these questions:1- Where did Mr. Clark work?
2-What happened to him?
3-What did he say to himself?
4-What did he say to the doctor?
5-What did the doctor ask him?
6-What did Mr. Clark answer?
B. Write these sentencees. Choose the correct word for each blank spac.1-Mr.Clark's work was not..........{easy-easily}, but he did it quite ............{easy-easily} until he was older.
2- Sometimes Mr. Clark's head hurt..............{terrible-terribly}. He had a ............... {terrible-terribly} headache.
3-He tried ..........{hard-hardly}, but he ........... {hard-hardly} remember anything, and that was very .............{hard-hardly} for him.
4-He went to see the doctor and waited ...........{{quiet-quietly} in the waiting room
طلب العلم فریضة علی کلِّ مُسلِمٍ و مسلمةٍ
طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است
Pursuit of knowledge is an obligation on every Moslem , man or woman
al-AZA'N
Alla ho-Akbar : God is the Greatest
Ash' hado-an-La 'il aha illallah : I bear witness that there is no god but God
Ash' hado anna Muhammadan- rasoolullah : I bear witness that Muhammad is the apostle of God
Ash" hado anna Alian vallyyullah : I bear witness that Ali is the Vicegerent of God
Hayya alas-slah : Hasten to the prayer
Hayya alal - flah : Hasten to the success
Hayya ala-khairel-amal : Hasten to the best deed
Allaho- akbar : God is the Greatest
La-ilaha-illallah : There is no god but God
IPA |
words |
---|---|
cup, luck | |
arm, father | |
cat, black | |
met, bed | |
away, cinema | |
turn, learn | |
hit, sitting | |
see, heat | |
hot, rock | |
call, four | |
put, could | |
blue, food | |
five, eye | |
now, out | |
go, home | |
where, air | |
say, eight | |
near, here | |
boy, join | |
pure, tourist |
IPA |
words |
---|---|
bad, lab | |
did, lady | |
find, if | |
give, flag | |
how, hello | |
yes, yellow | |
cat, back | |
leg, little | |
man, lemon | |
no, ten | |
sing, finger | |
pet, map | |
red, try | |
sun, miss | |
she, crash | |
tea, getting | |
check, church | |
think, both | |
this, mother | |
voice, five | |
wet, window | |
zoo, lazy | |
pleasure, vision | |
just, large |
Mr. and Mrs. Wilson lived in a big crowded city, and one summer they took a vacation in the country. They enjoyed it very much, because it was a quiet, clean place and very different from the city.
One day they went for a walk early in the morning and met an old man. He lived on a farm, and he was sitting alone in the warm sun outside his front door. Mr. Wilson asked him, " Do you like living in such a quiet place?"
The old man said, "Yes, I do."
Mr. Wilson said, " What are the good things about it?"
The old man answered, "Well, everybody knows everybody else. People often come and visit me, and I often go and visit them. And there are also lots of children here."
Mr. Wilson said, " That's interesting. And what are the bad things?"
The old man thought for a minute and then said, "Well, the same things, really."
A. Answer these questions:
1-Where did Mr. and Mrs. Wilson live?
2- Where did they take their vacation?
3-Why did they enjoy it?
4-Who did they meet one day?
5-What were the good things about living in the country?
6-What were the bad things?
B. Which words in the story mean the same as:
1- full of people
2-liked
3-not dirty
4- not noisy
5- not the same
6- with nobody else
C. Write this story. Choose the correct word for each blank space.Cars..........(do-make-put) a lot of noise in the city. When you've ..........(done-made-put) your work, it.......(does-makes-puts) you a lot of good to ..........(do-make-put) on your hat and coat, go out into the country and get away from the city.
Some people..........(do-make-put) a camp in a quiet place. They...........(do-make-put) their tent up, ..........(do-make-put) a fire and ............(do-make-put) all their cooking on it. It is very important to .........(do-make-put) a fire out before you go away. Don't .........(do-make-put) a mistake and leave it burning, or it will start a forest fire
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
الله الصمد
لم یلده و لم یولد
و لم یکن له کفواً احد
THE UNITY
In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful
Say: He, Allah, is one
He begets not, nor is He begotten
And none is like Him
طُوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیبُهَ عَن عَیَوبِ النّاسِ
خوشا آن کس که پرداختن به عیب خویش او را از پرداختن به عیوب خلق باز دارد
ای ندانسته تو شرّ و خیر را امتحان خود را کن آنگه غیر را
امتحان خود چو کردی ای فلان فارغ آیی ز امتحان دیگران
HAPPY is the person who finds fault with himself instead of finding fault with others
O you who never understood good and evil
Examine yourself first, then turn to others
If you have examined yourself
You will be freed from examining others